لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

صبح بخیر...

یه روز دیگه از روزای خدا شروع شده...


امیدوارم همه مون وقتی امروزمون تموم میشه با لبخند سر به بالین بزاریم...چه زنده باشیم چه نباشیم!

من و سکوت خونه

تو سکوت دلپذیر خونه نشستم و دارم فکر میکنم چی بنویسم از این لحظه های زندگیم...

اما چیزی به ذهنم نمیرسه، فقط این سکوت منو دعوت میکنه به یه خواب دلچسب!

حالا که 16 قسمت شهرزادم دیدم تقریبا هیچ کار مهمی برای انجام دادن ندارم یا بهتره بگم کار مهمی که میل به انجام دادنشم داشته باشم!!!!


این سکوت از هر مسکنی خواب آورتره...

شهرزاد...2

دیشب بالاخره شهرزادو اینترنتی خریدم!!!

و تا الان ده قسمتشو دیدم...منتظرم 5 قسمت بعدی دانلودشه...

ارزش خریدشو داشت...از چند طرف

یه طرف بالاخره حسن فتحی سریال ساخته...شهاب حسینی توشه...پس ارزش دیدن داره

از طرف دیگه میتونم وقتی دیدم بدم خواهرمم که خییییییلی دلش میخواد ببینتش استفاده کنه...

هم اینکه یه کم فرهنگمون میره بالا ...کمتر کپی ،پیست میکنیم


خلاصه که از خریدم پشیمون نیستم و به نظرم ارزش یه بار دیدنو داره هرچند مثل همه فیلمای ایرانی مشکلاتی داره و امیدوارم همه مون به جای دانلود دزدی بخریمش که دل سازنده ها هم گرم شه...


شاید حرفام شبیه به شعار بیاد اما مطمئنم هرکسی مثل من و من ها عمل کنه حس خوبی پیدا میکنه که میتونه این جوری شعار گونه حرف بزنه

من و ترجمه هام ...

بالاخره پاگشا تموم شد و من خسته و داغون ساعت دو ونیم ، سه خوابیدم... اما انگار تا ده و نیم خوابیدن کفایت نمیکرد چون دوباره ساعت دو خوابیدم... 


هنوزم کسلم...امروز تقریبا هیچ کاری نکردم...فقط بودم

دیشب وسطای مهمونی منصوره زنگ میزد من یکی دوبار جواب ندادم اما دست بردار نبود...برداشتم میگم چیه ول کن نیستی!!!...اون عصبانی تر از من میپرسته چرا جواب نمیدی...میگم وسط مهمونیم ...میگه صفحه ای چند ترجمه میکنی...میگم چهار، چهار و نیم...میگه زن دوست داداشم یه کار سه صفحه ای داره تا شنبه میخواد... میگم اشکال نداره بگو برام میل کنه...میگه شمارتو بهش میدم...خلاصه که من ایمیلمو براش فرستادم و آخرای مهمونی دختره خودش زنگید...گفت تو تلگرام  براتون عکسشو میفرستم...بالاخره با هر مکافاتی بود تو تلگرام عکساشو فرستاده میبینم سه صفحه دو ستونه ست یعنی یه متن پر و پیمون...پرسیدم با هزینه ش مشکلی ندارید...پرسید چقدر میشه هزینه ش؟...منم توضیح دادم که حدودا سی تومن درمیاد این شش صفحه ... گفت نمیشه کمتر بگیرید...برام عجیب بود...گفتم ببینید این یه کار شش صفحه ایه...هر صفحه فارسیش بیشتر از یه صفحه فارسی میشه تازه این یه کار فورس ماژوریه میتونستم بیشتر بهتون بگم اما نخواستم رو حرف اولم حرف بیارم...گفت باشه صبح بهتون خبر میدم...برای خیییییلی جالب بود...واقعا مردم فکر میکنن ما میشینیم اجی مجی میکنیم کار ترجمه میشه...من باید یه روز کامل وقت بزارم این کارو تروتمیز و به موقع تحویل بدم یعنی کار من سی تومن نمی ارزه؟!!!...

غار تنهایی

مرد است دیگر...

گاهی دلش میخواهد برود در غار تنهایی خودش!!!

زن است دیگر...

گاهی دلش میخواهد بزند این غار تنهایی را درب و داغون کند!!!


چه معنی داره مرد دقیقا تو روزی که زن داره داداششو پاگشا میکنه بره تو غار تنهاییش؟!!!!