لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

نوزدهم اسفند

امروز شوهر خاله سکته کرده و نیمه مفلوج و گوشه خانه افتاده ای را که پدر همسر خواهر هم میشد به خاک سپردیم!

بعد از نه ماه زمین گیری امروز به آرامشی که از دست داده بودش رسید! هرچند برای من این کربلایی که به خاک سپردیم کربلایی یک سال پیش نیست. آن کربلایی بشاش و شاد و مهربانی که درشت هیکل بود و خوش زبان در همان خاطرات یک سال پیش ماند و ما بعد از نه ماه این کربلایی بیمار و رنجور و خسته را به دست خاک سپردیم!




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.