لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

تموم شو لعنتی

فردا نوبت ویزیت علیه. فقط دلم میخواد دکتر بگه عمل خوب بوده و همه چیز اوکیه و علی بیاد بالا خونه خودمون. خسته ام، خسته ست، خسته ان. دیگه وقتشه برگردیم به شرایط عادی زندگی. به روزهایی که دلم براشون تنگ شده. حالت تهوع دارم از این روزهامون. درسته که باید شکرگذار باشم که مشکل بزرگتری نداریم ولی چون روزهای عادی مون خوب و بدون دغدغه بود حالا سختمه تحمل کردن  روزایی که قبلا تجربه شون نکردم!

سخت تر ازهمه تحمل کردن آدماییه که دوست شون نداری و این برای من جزو سخت ترین امتحانات الهیه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.