بالاخره انتظارها به سر اومد.
پنج شنبه نوبت عمل علیه. مشکلی که از چهار ابتدایی براش پیش اومد و به خاطر ضربه ای دوستش بهش زد دچار تنگی مجرا شد. حالا به جایی رسید که کامل تبدیل به یک مشکل بزرگ شده بود. مشکلی که نمیشه درباره ش حرف زد. این درد رو فقط کسایی میفهمن که درگیرش و البته اطرافیان شون، کسایی که با این آدم ها زندگی میکنن.
خوشحالم، بسیار خوشحالم. و حتی باور نمیکنم که داره اتفاقی میوفته که سالها منتظرش بودیم. امیدوارم همه چیز به خوبی پیش بره و این مشکل علی هم به خاطره ها بپیونده.