لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

دیوانه میشوم به تو که فکر میکنم...

مگر میشود باشی و نباشی؟ 

مگر دل من چقدر طاقت دارد که بودنت را ببیند ااما نباشی؟! 

تو رفتی و سوزاندی هر چه بود و نبود، ای کااش میگفتی چرا؟!...

چرا فکر کردی یک سنگ جای تو را میگیرد؟

ای کاش خاطراتت را هم با خود میبردی...

امروز میفهمم «یک سال گذشت» یعنی چه!

نظرات 1 + ارسال نظر
دیوانه یکشنبه 21 آبان 1396 ساعت 07:53 http://www.delirium.blogsky.com/

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من ودل باطل بود ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.