لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

رقابت نزدیک

تازه از فارغ شدن خواهر وسطی راحت شده بودیم که فهمیدیم خواهر کوچیکه نیز بارداره! اولین کسی بودم که فهمیدم و فهمیدم که چقدر گریه کرده و دوست نداشته به این زودی مامان شه... بدجور حالش بد بود!

البته به نظر ما که بد نشد، حالا رقابت بین من و خواهر بزرگه ست! اون که زیر نظر دکتر علویه و ایشالا هرچه زودتر نتیجه بده رفت و آمداش! به منم گفته یه وقت بگیرم ازش باهم بریم اما من نمیدونم واقعا دلم میخواد برم یا نه! از یه طرف بچه تازه دنیا اومده خواهر وسطی از اون ور باردار شدن خواهر کوچیکه، بزرگه مونم که داره می ره پیش دکتر آیا واقعا لازمه من هم این وسط کاری بکنم یا نه؟!!! 

از یه طرفم میگم چکاپ که اشکالی نداره... از اون یکی طرف میگم بزارم دفعه بعد باهاش برم ... واقعا موندم چکار کنم؟!!!

نظرات 1 + ارسال نظر

با سلام
چه تصمیم گیری سختی هست توکل بر خدا برو

آب از سر که گذشت چه یک وجب چه ده وجب

سلام. ممنون از نظرتون ولی ترجیح دادم یه مدتی صبر کنم. بازم مرسی از شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.