لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

من و حس تنهایی

چقدر بد که بدون نگاه کردن به آمار وبلاگم یادم نمیاد آخرین بار کی اینجا بودم!!!

بذار حدس بزنم به راحتی یه ماه گذشته از آخرین پستم!  و این یعنی من خیلی بی خیال و تنبلم و برای خاطرات خودم ارزش قائل نیستم. نمیدونم چرا اینجوری ام همه کارام نصفه کارست البته منظورم کارای تفریحیمه! اما دلم میخواست به این یکی واقعا بچسبم اما نشد! یعنی نخواستم 

الان که دارم اینا رو مینویسم از یه طرف منتظر علی ام که از سالن بیاد و از طرف دیگه منتظر مامانم اینام که میخوان بیان شب نشینی!!

(از درد دستام موقع تایپ کاملا مشخصه که قرن هاست دست به کیبورد نشدم)

و الان که دارم اینا رو مینویسم کل ساختمون به جز پدر شوهر رفتن پارک! سکوت کل خونه رو احساس میکنم و این هم خوبه هم بد! خوبه چون همیشه که نمیشه همه جا حضور داشته باشی گاهی لازمه یه دلیلی داشته باشی که از بقیه جدا باشی و بده چون میفهمی تنهایی اگه خیلی طولانی بشه چقدر بد و خسته کننده و حتی ترسناکه!

بگذریم 

تصمیم گرفتم از حالا به بعد فقط فکرامو اینجا بنویسم اینجوری بهتره

نظرات 1 + ارسال نظر
niloooooo جمعه 5 شهریور 1395 ساعت 23:34 http://maloosak.69.mu

خوشبختی رسیدن به خواسته‌ها نیست،
بلکه لذت بردن از داشته هاست
بهترینها رو براتون آرزو می کنم به منم سر بزنین
98618

مرسی عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.