لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

یه تنبلی مزمن

حالا که تو تاریکی ساعت نزدیک پنج صبح دراز کشیدم دارم کم کم به این نتیجه میرسم که متاسفانه متروکه شدن این وبلاگ قریب الوقوعه! انگار اصلا دلیل رو پا بودن اینجا ترجمه بود چون از وقتی به خاطر ترجمه لپ تاپ دست نمیگیرم اینجا رو هم سپردم به امان خدا!

کلا من اخلاقم اینجوریه... بیشتر کارام نصفه کاره بوده... یادگیری زبانم... درسم... برنامه ریزی هام... مطالعاتم و انگار درست بشو هم نیستم!!!

چشمام می سوزه و حوصله تاسف خوردن برای خودمم ندارم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.