لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

بازم من و ترجمه هام

بعد از بیشتر از دو هفته دوباره اومدم سراغ ترجمه!

فک میکردم تا مدتی محروم میشم اما انگار اشتباه میکردم .... امروز به همین خیال اشتباه رفتم سراغ دانلود یه کتاب تا تو زمان بیکاری و این ماه رمضون طولانی بخونمش... دانلود کردم، شروع کردم، جذب شدم ولی نتونستم  ادامه بدم چون پیام اومد که کار جدید براتون ارسال شد لطفا چک کنید و خبر بدید!

من چک کردم و خبر دادم و الان مشغول ترجمه ام. یه کار برنامه نویسیه که تقریبا 20 صفحه ست و باید تا پس فردا صبح تحویل بدم... خداروشکر کار سنگینی نیست.

هرچند یکم به خاطر زمانش غرغر کردم اما همون موقع هم شروع کردم که زمان کم نیارم رسیده بودم به صفحه چهار که مسئولمون زنگید که به هر جا رسیدید دست نگه دارید تا خودم بهتون خبر بدم! گویی مشتری میخواست کم یا زیاد کنه متنو و من باید صبر میکردم ... منم از خدا خواسته گذاشتمش کنار و رفتم سراغ کتاب دانلود شدم! 

خیلی طول نکشید که زنگید که همونو ادامه بدید مشکلی نیست!!!!

و منم همونو دارم ادامه میدم... علی اونور خوابیده و سکوت خوبی تو خونه حکمفرماست تنها صدایی که میاد صدای کولر گازی و البته این کیبورد که نشون میده یه نفر درحال تایپ کردنه!!!


نظرات 2 + ارسال نظر
مهتاب چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 17:27

چـقــدر کم ؟ واقعا ارزشش رو داره ؟

نه ارزش مالی نداره ولی کاریه که دوست دارمش

مهتاب چهارشنبه 19 خرداد 1395 ساعت 11:19

شمـا رشـته ات زبان هست آیا ؟

بـرای هـر تـرجمه چنـد میگیرید؟

نه من رشته اصلیم شیمیه ولی شیش ماه دوره ترجمه رو گذروندم و الان برای یه موسسه کار میکنم که برای هر صفحه فارسی با 350 کلمه سه هزار تومن میگیرم... ترجمه کار سخت و کم درامدیه متاسفانه!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.