لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

من آدمم

از دیشب تا حالا دارم سعی میکنم خودمو قانع کنم که این چیزا طبیعیه!

اما نمیتونم

من یک جنس مونثم... اما قبل از اون یه آدمم و حق انتخاب دارم... خودم انقدر میفهمم که چی درسته چی غلط و انقدر بزرگ شدم که بتونم خودم انتخاب کنم که چی بپوشم... کجا برم... چه شکلی باشم ...

اما نه من یک جنس مونثم و حق انتخاب ندارم چون تا مجردم باید ببینم نظر پدر و برادرام درباره چیزی که میپوشم...جاهایی که میرم... و خیلی چیزای دیگه چیه و وقتی ازدواج میکنم باید حواسم باشه که شوهر دارم  و اون بهم میگه چی برام خوبه چی بد!!!!!!!!!!!!!!

متنفرم از این همه محدودیت...

اینجا نفرت انگیز ترین جای دنیاست... و به نظرم این دین نفرت انگیز ترین دین دنیا... دینی که به زن میگه اگه شوهرت راضی نباشه حتی حق نداری از خونه بیرون بزنی حال منو بهم میزنه! و بدبختی اینه که بیشتر مردم چنان مسخ این مزخرفات شدن که حتی تو بین هم جنسای خودتم تنهایی و اگه بخوای این دلخوری رو توضیح بدی با یه عالمه نصیحت مواجه میشی...

چی کار باید کرد!!!


نظرات 3 + ارسال نظر
شیرین چهارشنبه 12 خرداد 1395 ساعت 21:38

تازه اگه همسرت کاری نداشته باشه باید بترسی از گشت و از کوفت و زهرمار.
دین ما میگه زن یه برده جنسیه فقط

از همین این دین من در آوردی بدم میاد
تازه گشت و کوفت و زهرمار بخاطر این مملکت خراب شده ست... مشکل ما خانومای ایرانی یه چیز نیست!!(

آنا جمعه 7 خرداد 1395 ساعت 15:07 http://cafeteria.blogsky.com

یک مدت که توضیح ندید عادت می کنند.

اما گاهی لازمه حس کنی کسایی هستن که باهات هم عقیده ان

Nazi جمعه 7 خرداد 1395 ساعت 14:31

متاسفانه کاری از کسی برنمیاد عزیزم

متاسفانه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.