لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

کار درست چیه!

وقتی به یکی خیلی امید میبندی و دلت میخواد همه چیزهای خوبو توی اون ببینی چیزایی که خودت نتونستی به دست شون بیاری نباید انتظار داشته باشی اونم مثل تو فکر کنه و بخواد دقیقا همون چیزی بشه که تو میخوای!

این داستان بعضی هاست که انتظار داشتن عزیزشون بره دانشگاه درس بخونه به یه جایی برسه اما با قصد ازدواجش تمام آرزوهای اطرافیانشو به باد داده...البته که کاری که دوست داشته رو انجام داده اما اونایی که براش به نظر خودشون چیزای بهتری رو آرزو داشتن نمیتونن این قضیه رو هضم کنن

البته این دوست ما که یه جورایی همه رو ناامید کرده سنی هم برای ازدواج نداره و این تنها موضوعیه که منو به فکر وامیداره...هنوز گاهی خودم با خودم میگم 24 سالگی برای ازدواج زود بود میتونستم بازم از زندگی لذت ببرم پس قاعدتا برام ازدواج یه دختر تو سن 16 سالگی چیزی شبیه به فاجعه ست!

 و این موضوع برای من تنها موضوع قابل بحثه اما برای همون بعضیا چیز مهم تر اینکه که طرف مشورت واقع نشدن به عنوان خانواده! و خوب من تا حدی بهشون حق میدم


فقط امیدوارم این تصمیم از روی لج بازی و بچه بازی و فکرای خام نباشه که مطمئنا به پشیمونی منجر میشه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.