لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

امروز هم گذشت!


اینو رو وایت بورد خونه نوشتم...حالا رو تخت لم دادم و به کارایی که امروز انجام دادم فکر میکنم. ظهر رفتیم یه سر پایین روز مادرشوهرو تبریک بگیم.

غروبم به پیاده روی تقریبا دو ساعته تا خونه خواهرم داشتیم برای ریختن برنامه واسه سیزده به در اونجا روز مادرو به مادرم تبریکیدم. 

تنها یادگاری از این پیاده روی درد در ناحیه شست پامه!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.