لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

من و پیری!!!

به سرعت پنج روز از سال جدید گذشت!...بچه تر که بودم گذر زمان اصلا احساس نمیشد اما الان حس میکنم مثل برق و باد واقعا مثل چشم به هم زدن داره روزامون میگذره!...دیشب داشتم فکر میکردم چقدر دوست ندارم پیر شم...فکر اینکه بشم یه زن 60، 70 ساله حالمو بد میکنه...فک کنم خیلیا حاضر نیستن از این دوران جوونی بگذرن!

یادم میاد روزایی رو که وقتی به مثلا 25 سالگیم فکر میکردم به حدی ازم دور بود که اصلا باورم نمیشد به این سن برسم حالا دارم بیست و هشت ساله میشم...روزای نزدیک روز تولدم خیلی ساله دیگه برام خوشحال کننده نیست تقریبا از بیست و یک سالگی دیگه لذت نبردم از بزرگ شدنم!


راستی برای سلامتی استاد شجریان هم دعا کنیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.