پایان شب سیه سپید است!
آشتی کردیم!...یعنی یه جورایی چاره ای نیست وقتی ازدواج میکنی باید بگذری! مواقعی که علی میدونه مقصرنیست که هیچ اون وقتام که میدونه مقصره بازم عذرخواهی نمیکنه خیلی این اخلاقش بده!
حالا دیگه گفتن این حرفا بی فایده ست...
بالاخره ترجمه م تموم شد...خلاص شدم دیگه تقریبا حالم داشت بد میشد!
دیگه تا آخر عید کار نمیگیرم