لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

اوضاع بهم ریخته این روزای من

تقریبا همه چی به هم ور شده!!!

از یه طرف هنوز دوازده صفحه از این کارترجمه مونده!

از اون طرف فردا روز آخر روضه مادر شوهره و سفره داره و این یعنی کار بیشتر، یعنی هدر رفتن وقت بیشتر!

از اون یکی طرفم جمعه باید برم خونه مامانم خونه تکونی کمک کنم!

بعد تازه همون روزم این مهمون خارجی میاد!!!

من چی کار کنم واقعا؟!!!

الانم درحد مرگ خستم!...از ظهر تا 5 که پایین بودم بعدشم که رفتیم با علی خرید الان برگشتیم...بدتر از همه اینکه شامم نداریم دارم از گشنگی هم می ضعفم!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.