لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

فکرهای آشفته من!

صدای جلزولز سیب زمینی روی اجاق گاز...و منی که دارم فکر میکنم بیشتر وقتها توی این خونه سکوت حکمفرماست!

نمیدونم امروز چند نفر به دنیا اومدن و چند نفر از دنیا رفتن...نمیدونم اونایی که رفتن از رفتنشون راضی هستن و اونایی که اومدن میخواستن بیان!!!


چیزی که میدونم اینه که زندگی در جریانه...امروز به طرز وحشتناکی هوا ابری شد، طوفان شد، بارون بارید و سرد شد!...بیشتر شبیه به هوای اواخر اسفند شده هوای این روزا.

و من هنوز درگیر ترجمه کار علی ام...و باز هم برام کار فرستادن! اینبار دیگه اگه کار علی رو عقب بندازم باید به اولین محضر در دسترس مراجعه کنم!!!!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.