لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

بچه

چند وقت پیش تو گروه دوستای دانشگام یکی از بچه ها یه مطلبی گذاشته بود به نقل از روزنامه نیویورک تایمز!!! با موضوع بچه دار شدن یا نشدن!

خلاصه ش این بود که میگفت آدما دلایل شون برای بچه دار شدن اصلا قانع کننده  نیست و چند تا از دلیلهای مردم واسه بچه دار شدن رو آورده بود و بعدش سریع خودش نقضش کرده بود. 

بچه های بچه دار واکنش منفی به این متن نشون دادن که کاملا طبیعی هم بود و تنها کسی که واکنشش مثبت بود من بودم که بازم کاملا طبیعی بود!!!


به نظر من کاملا اون متن درست بود. تو این مدت سه سال و خورده ای که از ازدواجم میگذره هنوز نتونستم یه دلیل قانع کننده واسه بچه دار شدن پیدا کنم. تنها دلایلی که به ذهنم رسیده ایناست: اجبار خانواده ها، بالا رفتن سن من و علی، بالاخره که چی همه بچه دار میشن!!! و دلایلی از این دست. اما کاملا مشخصه که اینا اصلا نمیتونن دلیل قانع کننده ای برای به وجود آوردن یه موجود باشن!

همیشه به آوردن بچه از پرورشگاه فکر میکنم و حتی رفتم و درباره ش سرچ کردم. شرایطش واقعا سخت بود و پروسه خیلی طولانی ای هم داشت. و از طرفی نمیشه خانواده هارو قانع کرد چون میگن شما خودتون که مشکلی ندارین چرا خودتون بچه دار نشدین و از این حرفا! تازه در امان موندن کودک پرورشگاهی از کنایه ها و دلسوزی های احمقانه و احتمالا لو رفتن همین قضیه برای بچه! اصلا آسون نیست.


موافقت من با اون متن زیاد به مذاق بچه ها خوش نیومد و همه واکنش نشون دادن اما هیچکدوم نتونستن دلیل قانع کننده ای بیارن تا منم قانع بشم. مثلا میگفتن با بچه دار شدن آدم قدر زحمات پدرومادرشو میدونه! اینو قبول دارم اما این قدر دونستن لحظه ایه. اما باعث نمیشه تو رفتارت با پدرومادرت بهتر بشه! (نمیدونم شایدم بشه). یکی میگفت برای بقا بچه دار شدن واجبه! گفتم همون بهتر که نسل بشر مثل دایناسورها منقرض بشه! 

خلاصه که نه من تونستم اونارو قانع کنم نه اونا تونستن منو! ولی اعتراف میکنم که گاهی دلم میخواد مادر باشم. دلم میخواد کسی منو مامان صدا کنه و بچه ای تو این خونه تاتی تاتی راه بره. میدونم اینا از خودخواهی خودمه. میدونم به دنیا آوردن یه بچه تو این شرایط و این وضعیت دنیا اصلا به صلاحش نیست. اما بشر موجود عجیبیه!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
کامران چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت 13:51 http://www.delirium.blogsky.com/

سلام
من ولی موافق بچه دار شدن هستم به این دلیل که اون از بدن خودت تغذیه میکنه
ذره ذره رشد کردنش رو حس میکنی
حس مادری کامل میشه
پیشنهاد من اینه اولی رو به دنیا بیار دومی رو به فرزندی قبول کن
هر دو حس خوب رو تجربه خواهی کرد

سلام.
شرمنده این حس مادری هم دلیل قانع کننده ای نیست برام ولی به شدت احساساتمو برمی انگیزه!
گفتنش آسونه اولی از خودم دومی از پرورشگاه ولی جامعه ما پذیرای این موضوع نیست!!!

اما آخرش بخوام نخوام باید مادر بشم مگه اینکه خدا نخواد(!!!

تو منی یا من تو ام؟؟؟
حرفات حرفای من بود
متاسفانه کسی درک نمی کنه
مخصوصا اون بخش بچه از پرورشگاه آوردن رو
متاسفم برای طرز فکر آدم ها که هنوز رشد نکرده
همه به من میگن حتی حرفش رو هم نزنم!!!
و من موندم وقتی این همه بچه هست برای حمایت و میشه بهشون ی خانواده داد چرا من باید ی بچه دیگه رو دنیا بیارم
از کجا معلومه اصلا بچه ای که من دنیا بیارم مشکلاتش از بچه پرورشگاهی کمتر باشه
یا اصلا بچه بهتری بشه
منم با مشکلات این مدل بچه ها آشنا هستم
میخوام دوست باشیم اینجا
همین تفاهم برای من خیلی ارزش داره بانو

مرسی از این تفاهم!
واقعیت اینه که فکر ماها هنوز سنتیه. دقیقا مشکل از همینجا شروع میشه.
یا باید با این طرز تفکر جنگید یا باید باهاش کنار اومد.
حس میکنم من قدرت جنگیدن باهاش رو ندارم شاید چون اصلا نمیدونم چقدر طرز تفکر خودم درسته!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.