لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

امروز من

این ساعتای روز یه کسالتی داره که اصلا ازش خوشم نمیاد!

کلا حس میکنم چند روزیه که حوصله هیچ کاری ندارم، نه بافتنی، نه فیلم دیدن، نه زبان کار کردن، نه خیلی کارای دیگه! 

دیروز بعد از یه دعوای حسابی با علی بالاخره باهم آشتی کردیم! البته دعواهای ما سروصدا نداره، که داشته باشه بهتره چون وقتی سکوت میکنی انقدر حرف تو دلت میمونه که نمیتونی با خودت حلشون کنی و تا به زبون نیاد تبدیل به کوهی میشه که تحمل کردنش اصلا کار آسونی نیست و این اوضاع رو بدتر میکنه به نظر من اگه آدما شده با دادو بیداد حرفشونو بهم بزنن بهتر از اینه که سکوت کنن و انتظار داشته باشن طرف خودشو واسه فهمیدن دلیل این قهر خفه کنه چون این انتظار بزرگیه! 

بگذریم...

امروز خواهر کوچیکه که تازه عروس شده با همسر محترم رفتن مشهد ماه عسل! الان نمیدونم کجان چون گوشیشون خاموشه و چون سفر هوایی بوده احتمالا گوشی ها رو تو حالت خاموش گذاشتن... 

و اینکه امروز برای اولین بار باقالا پلو با ماهیچه درست کردم! واقعا غذای خوشمزه ایه، حتی وقتی برای اولین بار درست شده باشه...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.