لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...
لحظه های زندگی من

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

دردم! اگر یکی بودی چه بودی!

تازه از خونه مامانم برگشتم... دندون درد بدی دارم امشب شدیدشده زیر کولر مامانی اینا نشستم ناجور دامن و گرفته!


یکم برای خوابیدن نگرانم نمیخوام دوباره مثل دیشب شم...خیلی حس بدی بود... یاد اختلالات خوابی که قبلا داشتم افتادم ... اون موقع فقط نصفه شب تو خواب بلند میشدم فکر میکردم دورو برم پر از نامحرمه و باید حجاب بگیرم و وسط روسری یا مانتو پوشیدن بیدار میشدم!!!اینم به نوع خودش عجیبه ولی این دو بار آخر نوبرشه واقعا!!! 

فردا باید ترجمه کنم چون پس فردا می ریم پیش بابام! تازه اونجام باید با خودم لپ تاپ ببرم...آخ دندونم


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.