ساعت از نیمه شب گذشته... سکوتی خواب آور تو خونه حکم فرماست
تا دیشب خیلی بیکار بودم تا حدی که کتابی که از نمایشگاه خریدمو شروع کردم- پر- اما امروز سه تا کار برام فرستادن که باید تا یکشنبه هفته بعد تحویل بدم!!!
از طرفی احتمالا آخر هفته بریم دهات یه سر به بابا بزنیم...شاید همین فشردگی برنامه باعث شده هنوز لپ تاپ رو پام باشه و فکر ترجمه ولم نکنه اما چشمام التماس خواب دارن! هرچند سر رو بالش بزارم حداقل یه ربع طول میکشه خواب برم!
خیلی عالی
ممنونم دوست عزیز