گفته بودم آدم قدی ام اما نگفته بودم که آدمی نیستم که تو حالت قهر بمونم...ترجیح میدم سروته این قضایا زود هم بیاد!
میدونم این دو تا خصوصیت متناقضن اما من واقعا اینجوریم!
درسته که از دیروز غروب در حالت قهر به سر میبرم فقط چون دوست ندارم کوتاه بیام...اما حوصله این حالت خونه رو هم ندارم! یه سکوت مسخره که انگار همه وسایل خونه اخم کردن!
الان رو تخت نشستم درو بستم و مثلا دارم ترجمه میکنم!!!!!... بدم نمیاد ببینم ته این قهر به کجا میرسه اما میدونم به خود علی باشه میتونه تا مدتها تو این حالت بمونه! اما خوب گاهی با خودم فکر میکنم ارزش زندگی مون بیشتر از این حرفاست که بخوایم با این قهرا حرومش کنیم! البته من شعار زیاد میدم :)
خلاصه که قهرم عالمی داره... گاهی انقدر اوضاع زندگی خوب پیش میره که یادم میره من و علی وقت قهرا چه جوری هستیم! الانم یادم رفته وقت آشتی اوضاع خونه چه جوریه؟!
بریم سر ترجمه...فردا ظهر باید کارو تحویل بدم هنوز هشت صفحه ش مونده!
روزهاتون شاد شاد...تقدیرتون قشنگ...از ته دل عیدتون مبارک خیلی خوشحال میشم عزیزم به منم سر بزنی
6518
مرسی عزیزم...سال نوی شما هم پر از اتفاقای قشنگ
اگه قهر و آشتی نباشه زندگی واقعا یکنواخت و خسته کننده میشه
اوهوم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/102.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
من کلا نمک دوست دارم