لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

لحظه های زندگی من

به دنیای من خوش اومدید...

مهمان حبیب خداست...!!!

اصلا از مهمون ناخونده خوشم نمیاد...دوستم ندارم خود مهمون ناخونده کسی بشم...

این اخلاقم کشیده به بابام...همه چیز یه اصولی داره!!!!!!!!!

اصل اصلش اینه که کلا من از حبیب خدا خوشم نمیاد...(این اخلاقم دیگه به کسی نرفته ذاتا عاشق تنهایی ام)

اما واقعیت اینه که گاهی از این طرز فکر خودم ضربه هم خوردم...چون همه مثل من فکر نمیکنن و از اونجایی که ما داریم تو یه اجتماع زندگی میکنیم باید سعی کنیم خودمونو با شرایط وفق بدیم


الانم دقیقا این شرایط برام پیش اومده...خواهر علی و شوهرش و بچه ش اومدن خونمون...منم برای شام نگه شون داشتم!!!!خودمم باورم نمیشه...اما فکر کردم باید از یه جایی شروع کردم





نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.