دلم گرفته!
جادو جمبل جزو آخرین چیزهایی بود که میتونست منو متقاعد به بودن خودش کنه اما امروز چیزای غم انگیزی شنیدم که منو واقعا برای کسایی که به این روشا رو میارن متاسف کرد!
چقدر غم انگیزه وقتی می شنوی کسایی هستند که با دعانویس و طلسم و جادو زندگی دیگرون خراب میکنن، چقدر دلم برای کسایی که از این طریق زندگیشان نابود شده می سوزه!
شاید فک کنید خرافاتی ام! باید بگم چاره ای برای آدم نمی مونه وقتی نزدیک ترین کسانت در معرض این افراد مریض قرار دارن همش نگرانی براشون و تنها کاری که از دستت بر میاد دعا کردن برای خوشبختی شونه
چیز دیگه ای که باعث این دل گرفتگی شده این حفظ آبروی خسته کننده ست که باعث شده خیلیا جوونی شونو بابتش به باد بودن مثل ازدواجهای نا موفق که به خاطر نریختن آبرو باید پابرجا بمونه!!چقدر زمان لازم دارم تا اینا هضم کنم و چقدر بعضی چیزا دونستن شون بیشتر از ظرفیت منه